جناب آقای نیکبخت تاریخنگاری انقلاب اسلامی به لحاظ کمی و کیفی چه رشدی داشته و شما وضعیت کنونی تاریخنگاری انقلاب را چگونه ارزیابی میکند و چه پیشنهادی برای آینده تاریخنگاری انقلاب دارید؟
نیکبخت: در حوزه تاریخنگاری انقلاب اسلامی، خلاء نظریهپردازی وجود دارد. متاسفانه پس از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان کتاب «ایران بین دو انقلاب» یرواند آبراهمیان منبع درسی و تاریخی در مراکز علمی و دانشگاهی است. این موضوع نشان میدهد که در این رابطه کاری انجام ندادهایم یا اگر کاری انجام شده به نتیجه نرسیده است.
در رابطه با آن نامه حضرت امام به آقای روحانی نیز باید بررسی کرد که امام چه نگاهی نسبت به مردم در انقلاب داشتند. مطالعات بنده نشان میدهد که شروع نهضت امام خمینی، یک حرکت تکلیفمحور بود و در هر مرحله از نهضت، حرکتها بر مبنای تکلیف انجام گرفته است.
به نظر بنده اگر تلاش شود تا حکم قرآنی «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» به عنوان نظریه در حوزه تاریخ انقلاب بیان بشود، به جاست. البته بزرگان دینی بدان اشاره کردهاند، اما در مراکز علمی کمتر به آن توجه شده است. انقلاب اسلامی مردم ایران با این اندیشه قرآنی به راه افتاد. از این رو تاکید امام بر این بود که مردم بخواهند و به وظایف خود آشنا شوند. وقتی که مردم به وظایف خودشان آشنا شوند، انقلاب اسلامی خود به خود محقق خواهد شد.
حضرت امام در مشی مبارزاتی خود هیچگاه موافق مبارزه مسلحانه نبودند. امام برای رهایی فدائیان اسلام از اعدام تلاشهایی کردند، اما در دوره نهضت اسلامی بر مبارزه مسلحانه تکیه نکردند و جملهای نیز از امام در این رابطه نداریم. در مقابل تکیه امام بر مبلغان، وعاظ، خطبا، گویندگان مذهبی و شخصیتهای فرهنگی انقلاب اسلامی بوده است. اگر انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، نتیجه سخنرانیهای شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، آیتالله خامنهای، شهید هاشمینژاد و دهها شخصیت سخنور و خطیب دیگر همچون حجتالاسلام فلسفی بود. اینها با آگاه کردن و تنویر افکار عمومی توانستند بستر انقلاب را فراهم کنند.
حضرت امام از همان ابتدای نهضت، بر تشکیل جلسات به خصوص بین علما و شخصیتهای مذهبی تاکید داشتند. ایشان در سال 42 در نامههایی که به علمای سراسر کشور نوشتند به این موضوع اشاره کردند. شهید مطهری در سال 57 به دیدار امام خمینی در پاریس رفتند. شهید مطهری وقتی به ایران بازگشت، از ایشان پرسیده شد، شما امام را چگونه دیدید؟ مطهری فرمودند که من امام را چهار ایمان دیدم. آمن بربه، آمن به سبیله، آمن به هدفه و آمن به قومه؛ یعنی امام به قوم و مردم خودش ایمان داشت. این ایمان نیز ظاهری و صوری نبود و تنها کاربرد ابزاری نداشت.